سالی در شهرستان قم سیل عجیبی آمد و خیلی از خانههای مردم خراب شد و مسیر سیل از بالای شهر قم که از رودخانه بطرف شهر سرازیر شده بود از طرف امامزاده شاهزاده احمد بن قاسم آمد که آنجا را دروازه قلعه میگفتند و تا چهل اختران و بعد تا محله شاهزاده سید علی این سیل قرار گرفت و تمام خانهها در این مسیر ویران شد و منزل پدر ما در نزدیکی دروازه قلعه بوده وقتی که به آنها خبر آمدن سیل را میدهند که چند ساعتی بیشتر وقت نداشتند که فرماندار قم اطلاع میدهد که از گلپایگان تلگراف شده 12 متر آب روی هم بطرف قم میآید و لذا پدرم و مادرش و برادرش و همسرش دیگر فرصت آنکه اثاث منزل را بجای دیگر منتقل کنند نداشتند جز آنکه آنها از منزل با دست خالی خارج میشوند و شبانه میروند منزل عمویشان مرحوم حاج سید قاسم که ضابط حرم مطهر حضرت معصومه (س) بودند و عموی بزرگوارشان از آنها خیلی احترام میکنند و ابراز محبت مینمایند ولی بعد از ساعتی سیل میرسد و تمام خانه آنها خراب میشود و اثاث منزل را آب میبرد و در زیر آورار خانه نابود میکند و خلاصه روز بعد که میآیند میبینند تمام محله خراب شده و آب همه را برده فقط سیلاب هنوز ادامه دارد و غیر از آب چیزی نیست وقتی آب فروکش میشود پدرم میآیند حدود منزل را پیدا میکنند ایشان میفرمود ایام بهار بود روی تپهای از خاک و گل نشسته بودم و با رفقا صحبت میکردم و پدرم آن ایام جوان بودند و تازه ازدواج کرده بودند با صیبه مرحوم حاج فتح الله کلهرازدواج کرده بودم که سیلاب جهازیه تازه عروس را برده بود خلاصه ایام سختی برای آنها بودپدرم میفرمود همینطور که با خاک گل بازی میکردم ناگهان دستم به پارچه خورد آنرا از لای خاک کشیدم بیرون خوشحال شدم دیدم بقچه لباس همسرم هست خیلی خوشحال شدم زیرا مقدار دیگری هم اثاث را پیدا کردم و بعد با بیل و کلنگ همانجا را حفر کردم مقداری که گود شد تخته دری را روی آن قرار دادم و در آنجا زندگی میکردیم بعد از مدت کوتاهی مرحوم حضرت آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری به همه سیل زدگان کمک مالی کردند و ما دوباره منزل را بنا کردیم. خداوند ما را از دربدری و آوارگی نجات داد خدا را شکر میکنیم ولی این را باید بدانیم که در طول تاریخ همیشه علما و روحانیت حامی ضعفا و مردم بودند و الان هم ما باید روحانیت شیعه را یاری کنیم .