بویی از عرفان حقیقی( نویسنده وبلاگ سید مهدی فروغی)

متن کتاب فروغی از زندگانی با برکت مرحوم سلاله السادات والاطیاب حاج سید رضا فروغی

بویی از عرفان حقیقی( نویسنده وبلاگ سید مهدی فروغی)

متن کتاب فروغی از زندگانی با برکت مرحوم سلاله السادات والاطیاب حاج سید رضا فروغی

داستان سی و دوم خوابدیدن آیه الله العظمی حجت را که در کشتی سواربودند

 

پدرم مرحوم حاج سید رضا فروغی فرمودند:سالهای آخر عمر با برکت حضرت آیه الله العظمی حجت رضوان الله تعالی علیه بود . که شبی خواب دیدم من و حضرت آیه الله العظمی حجت سوار یک کشتی هستیم و کشتی دارد روی آب دریا می رود تا اینکه بعد از مدتی بساحل رسید و حضرت آیه الله العظمی حجت از کشتی پیاده شدند و عبا را بر سر کشیدند رفتند به طرف درختی که شاید درخت مراد باشد و منهم به طرف دیگر رفتم خواب را که برای حضرت آیه الله العظمی حجت نقل کردند فرمودند: دیگر چه شد آقا رضا عرض کردم دیگر هیچ حضرت آقا فرمود: دیگر کارهای من  و ماموریت من تمام شده آب علم است و من در کشتی علم هستم که در این دریای علم سیر و دیگر باید بروم و آن درخت مراد است من دیگر به مرادم رسیده ام و شما به فراق من مبتلا خواهید شد. بعد از مدتی کم حضرت آیه الله العظمی حاج سید محمد حجت داعی حق را لبیک گفتند و عالم تشیع را عزا دار کردند.

داستان سی و یکم : حضرت مولی المولی در عالم رویا دیدن


مرحوم سلاسه السادات عشق و علاقه عجیبی به مجالس مذهبی ، سخنرانی و خطبا داشت. و از آن جوانی پای منبر بزرگان مانند حاج میرزا علی اعلی هسته ای ( اصفهانی، اعتماد، مرحوم خطیب توانا محقق خراسانی ، حاج انصاری و.........) .

مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد تقی فلسفی اعلی الله مقامه که فرمودندروزی این دو شخصیت تشریف آوردند کتابخانه مبارکه حجتیه بعد از سلام و تعارف چند کتاب حدیث خواستند و بعد مرحوم حاج انصاری آن کتاب را باز کرد و یک حدیث طولانی را بلند برای مرحوم آقای فلسفی قرائت کردند.انقدر حافظه مرحوم اقای فلسفی قوی بود که یک مرتبه تمام حدیث را از حفظ خواند وبعد اقای فلسفی حدیث دیگری را خواندند که مرحوم حاج انصاری تمام حدیث را از حفظ خواند.اری مرحوم حاج اقا رضا فروغی به سخنرانی های مذهبی خیلی علاقه داشت واگر یک منبری مطلبی را صحیح بیان نمی کرد بعد از منبر به او اشکال می کرد زیرا خیلی از گویندگان  ووعاظ مشهور را دیده بودند.از ای رو:

و من که تازه منبر می رفتم مرتب به من اشکال می کرد و منهم خیلی از نکات را یادداشت می کردم ولی روزی فرمود من دیگر از شما اشکال نمی گیرم زیرا خواب دیدم شما منبر رفته ایدوسخنرانی می کنید وحضرت ابا عبدالله الحسین که در عالم خواب به صورت مرحوم ایت الله حجت بودند پای منبر شما تشریف اوردند وبعد از منبر من خواستم به اشما اشکال کنم که یک مرتبه حضرت اباعبدالله کنار منبر تشریف اوردند ولبهای شما را بوسیدند ولذا متوجه شدم که شما مورد  نظر حضرت امام حسین علیه السلام هستید و انشاء الله مردم در آینده از منبر تو استفاده خواهند کرد.