بعد از
پیروزی انقلاب و برپا شدن جمهوری اسلامی در ایران یکی از کارهای انقلاب اسلامی در
ایران این بود که در هر محل شورای محل درست شد، و لذا در موقع رأی گیری اهل محل
سجادیه همه به ایشان رأی دادند و او را رئیس شورای محل قرار دادند. ولی افسوس که
دیگر اواخر عمر ایشان بود والا اگر جوان بودند و آن قدرت ایام جوانی را داشتند
خیلی به مردم خدمت میکردند و لذا بارها شنیدم که میفرمودند این رضا خان و پسرش
عمر ما را ضایع کردند و نگذاشتند تا ما به اسلام و مؤمنین خدمت کنیم. و یادم نمیرود
. روزیکه اولین راهپیمایی در قم شد و مردم میگفتند ما حامی قرآنیم و رفراندوم نمیخواهیم.
یکی از جلودارهای مردم در راهپیمایی مرحوم پدرم بود و روز 25 شوال 1342 روز دوم
فروردین که صبح در مدرسه حجتیه مجلس روضه برقرار شد شرکت کردم و همچنین در عصر همان روز 25 شوال یعنی روز
شهادت امام صادق (ع) مجلس عزا در مدرسه
فیضیه برقرار بود و من کودکی بودم 14 ساله با پدرم در آن مجلس تاریخی در مدرسه
فیضیه شرکت کردم. اول حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج سید محمد ال طه منبر رفت و
سخنرانی کردند و بعد هم مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری رحمهالله
منبر رفت و در سخنرانی از علماء و فقها تعریف کردند تا رسیدند به این مطلب که
فرمودند یکی از بزرگان وقتی به شهر مقدس نجف اشرف مشرف شدند اول رفتند کنار قبر
مرحوم علامه سید محمد مهدی بحر العلوم و بعد مشرف شدند به زیارت حضرت امیر
المؤمنین و سؤال کردند که چرا اول حرم حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) مشرف نشدید میفرمود
چون این علما بودند که ما را باامیرالمؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت آشنا کردند و لذا
باید اول برویم سراغ آنها و بعد برویم سراغ ولی نعمتمان حضرت علی(ع). تا این داستان را فرمودند از پای منبر صلوات
فرستادند و خلاصه مجلس را بهم زدند زیرا عده زیادی از مأمورین ساواک از تهران آمده
بودند و مردم فرار کردند و من با پدرم رفتیم از آن درب مدرسه فیضیه که به رودخانه
باز میشود، داخل رودخانه رفتیم و از آنجا رفتیم به طرف بازار و بعد رفتیم به طرف
خیابان آذر، خدا میداند در آن روز در مدرسه فیضیه چقدر جنایت کردند.
وان مجلس را مرحوم ایت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی اعلی الله مقامه برقرار کرده بودند که الحمد لله هنوز هم یک مجلس در روز 25 شوال المکرم هر سال در مدرسه ایت الله العظمی گلپایگانی منعقد می شود.