مرحوم سلاله السادات حاج سید رضا فروغی در دنیا خیلی مصیبت و گرفتاری دیده بودند در سن 8 سالگی پدررا از دست داد و در جوانی مشکلاتی داشته و در اواخر عمر گرفتار بیماری پروستات شده بود و دکتر معالج او در مرتبه اول، دکتر معتمد بود که او را عمل کرد ولی چون دکتر قدیمی بود لذا با برنامههای جدید پزشکی آشنا نبودوبا همین دلیل از ترس آنکه مبادا غده در مثانه عود نکند شلنگ و یا سند در شکم پدرم قرار داده بود یعنی شکم را سوراخ کرده بود که چندین سال این شلنگ در شکم ایشان بود که ادرار از آن خارج میشد.لذا ایشان قریب به 5 سال نمی توانستند به رو بخوابند همیشه قفا میخوابیدند و میفرمود اگر میخواهند کسی را شکنجه دهند فقط شلنگ در شکم او قرار دهند که شکنجه سختی است. خلاصه خوشبختانه بعداً دکتر ایرج شیبانی ایشان را عمل کرد که 11 ساعت زیر عمل بود مثانه ایشان راهم برداشت که مدتی زیاد ادرار از راه مخرج غائط خارج میشد ولی در ایام بیماری هر وقت ادرار کردن بر او مشکل بود یا عوارض دیگری باعث شدت درد برای ایشان میشد ناله نمیکرد، فریاد نمیزد، یارب یارب میگفت و خدا را شکر میکرد و هرگز در طول این بیماری طاقت فرسا از ایشان شنیده نشد که بگوید خسته شدم. همیشه شکر خدا را میکرد ولی ناگفته نماند همسری باوفا و مهربانی داشت که آن مادر عزیز بنده بود و شب و روز مراقب و مواظب ایشان بود و یک لحظه در خدمت به ایشان کوتاهی نکرد و آنقدر زحمات و ناراحتیها را بر خود هموار کرد که بعد از فوت مرحوم پدرم بعد از مدت 4 سال داعی حق را لبیک گفت.