داستان شانزدهم
ملاقات با امام زمان عج در راه کربلا
مرحوم مغفورحاجسیدرضا فروغی می فرماید: سالیبامرحومحاج ابوالحسن به طور قاچاق از طرف خرمشهر به کربلا مشرف شدیم وقتی که از رود کارون گذشتیم و به خاک عراق رسیدیم در یک منزل مخروبه ای که در کنار شرطه خانه ژاندارمری عراق بود منزل کردیم . و یک زن عراقی که در آن خانه بود برای ما از دجله آب می اورد و جمعیت ما زیاد بود ولی در این حال همه سکوت را مراعات می کردیم تا مامورین عراقی متوجه نشوند که ما قاچاق از ایران آمدیم و سر نیزه عراقی ها از پشت دیوار پیدا بود و منتظر بودیم شب که شد مدیر کاروان حاج ابوالحسن حمله دار یک ماشین بیاورد و ما سوار شویم برویم به طرف راه آهن و از آنجا برویم نجف و بعد کربلا ولی پدرم می فرمودند من همین که در حال استراحت بودم و یک عبای نازک روی صورتم کشیده بودم ،یک وقت دیدم یک سید نورانی وارد اطاق شد و به من با اشاره فهماند که با ماشین بزرگ بروم نه با ماشین سواری. من از جا بلند شدم بی اختیار بلند گفتم چه خوشگل و زیباست این آقا و بعد به رفقا گفتم چرا احترام نمی کنید و به آقا تعارف نمی کنید و به دنبال آقا رفتم ولی دیگر او را ندیدم و رفقا گفتند در اطاق کسی نبود و ما کسی را ندیدیم و من هر چه گفتم این آقا خیلی زیبا و نورانی بود ،آنها او را ندیده بودند و نمی گذاشتند من از خرابه بیرون بروم و می گفتند اگر بیرون بروم مامورین عراقی ما را دستگیر می کنند.
یک مرتبه من متوجه شدم که آن آقا امام زمان عج بوده و به ما عنایت فرمودند که می خواهیم بزیارت اجدادش مشرف شویم شب که شد یک ماشین آوردند پشت خرابه و ما اثاث را برداشتیم که برویم من دیدم آن ماشین سواری است. رفقا عده ای رفتند
ولی من برگشتم و نرفتم گفتم: آقا اجازه نداده با ماشین سواری برویم و لذا عده ای هم برگشتند با من و دوباره در همان خانه مخروبه رفتیم .
اما فردا دیدیم آنهایی را که دیشب با ماشین رفتند دستگیر کرده بودند و به زنجیر بسته اند و در یک قایقی که روی آب بود زندان می بردند .
شب بعد یک اتوبوس بزرگ آمد و ما سوار آن اتوبوس شدیم و به سلامت به مقصد رسیدیم. اینجانب روزی مرحوم حاج ابوالحسن را که مدیر کاروان آنها بود روزی اینجانب در خیابان جهار مردان ملاقات کردم از ایشان سوال کردم، فرمودند: حاج آقا رضا فروغی از آن به بعد خیلی پریشان احوال بود و گریه می کرد و می گفت شما از امام زمان عج احترام نکردید و مرتب به یاد مولی امام زمان عج بود. در آن سفر ما با سلامتی به عتبات عالیات مشرف شدیم و بعد به وطن مراجعت کردیم.
خیلی احمقی
من خودم طلبه هستم واقعا برات متاسفم خیلی متاسفم
آن را که خبری شد خبری باز نیامد...
حرفهایتان را زدید .حال گوش کنید این خاطرات پدر بزرگ من است .کتابش هم چاپ شده است در صفحه اول وبلاگ پست اول توضیح داده شده نویسنده کتاب چه کسی است ومن چه کسی هستم .چقدر عجول وجاهل هستید .(فروغی از زندگانی با برکت مرحوم سلاله السادات والاطیاب حاج سید رضا فروغی) در ضمن مطالبی که پدر من در این کتاب نقل کرده در مورد شخصیت سید رضا فروغی همه مطالبی است که علمای قدیم بر ان صحه گذاشتند .می توانید از بزرگان دین وحوزه تحقیق کنید ایشان کتابدار ومدیر مدرسه حجتیه با سابقه ترین وقدیمی ترین حوزه قم بودند مرحوم ایتالله حایری در کتاب سر دلیرا ن در مورد ایشان مطالبی گفتهاند .مرحوم ایتالله میرزا جواد تبریزی از کساییبود که ایشان را میشناخت واین احوالات را تاییید می کرد .در ضمن می توانید از اقازاده ایشان بپرسید .علمای قدیم هم ایشانم را میشناختند .مرحوم ایتالله حجت در لحظه مر گشان وصیت کرده بودند تا روی کفن ایشان از طرف مرحوم فروغی رضایت نگرفتند دفنشان نکنند.. حتی مقام رهبری هم ایشان را میشناختند .امام جماعت حرم اقا امیرالمومنین هم میشناختند .اینها مواردی بود که اتفاقی ومقع برخورد با ایشان متوجه شدیم .باورمان نمیشد امام جماعت حرم اقا علی در مورد ایشان مطالبی را گفتند .در ضمن اگر دین ندارید لازم نکرده مطلب دینی سرچ کنید
باسلام و آرزوی توفیق روز افزون
منم متاسفم بر آن کسی که ادعای طلبه بودن میکند، اما بویی از خلق و خو و منش و رفتار و کلام پیامبر مکرم اسلام (ص) و ائمه اطهار نبرده است
من طلبه نیستم، اما حداقل مطمئنم یک طلبه واقعی به اینصورت نیست، ایشان طلبه نیستند بلکه .. هستند در لباس طلبه.
بیت زیر هدیه ایست تقدیم به آن مدعی طلبه نما:
من از نادان درس آموز، می ترسم / من از دیوانه دل سوز، می ترسم
در پناه حق سربلند و پیروز باشید
یاعلی
اصلا متوجه منظور شما نشدم .نکنه شما از وهابی ها هستید..می دونید چرا این جوری میگم اخه ایشان مرحو م حجتالاسلام سید رضا فروغی از کسانی بودند که بزرگان حوزه به صداقت ایشان و روح پاک ایشان ایمان داشتند مرحوم ایتالله میرزا جواد تبریزی از ارادمندان ایشان در گذشته بودند .پسر ایشان مطلع هستند .در کتاب سر دلبران که ایتالله استادی از مرحوم ایت الله حایری جمع اوری کرده در صفخه 200 ان کتاب در مورد ایشان صحبت کردند .حضوری هم می توانید بپرسید .حتی مقانم رهبری هم ایشان را میشناختند .بزرگان گذشته حوزه قم همه در مدرسه حجتیه درس خواندند .وایشان چون کتابدار وامین ایتالله حجت بودند ایشان را میشناسند .فقط بدانید با انکه مدرسه حجتیه با اموال وسهم امامی که ایتالله حجت در اختیارشان گذاشته بودند ساختند .در موقع مرگشان بدهکار هم بودند .. وزندگی روز مره شان را با نماز استیجاری می گذراندند.در خیاباسجادیه قم در خانهای که همسرس به اوبخشیده بود زندگی می کردند .ایشان غریب 28 سال پیش از دنیا رفتند .والن کنار شاه احمد قاسم مدفونند ..حال حرف شما معنایش را نمی فهمم.خواهش میکنم بجای گیر دادن به بزرگانی مثل ایشان که همه علمای مدرسه حجتیه که در حقیقت یعنی کل علمای وارسته گذشته ما که بعضی در حیات هستند به توثیق ایشان وصداقت ایشان شهادت دادند .ان وقت مثل مرحوم حایری نقل هم کردند .ومطالب ایشان به طر صوتی هم موجود است .دیگه شما چه می گویی .به خاطر همین گفتم شما وهابی هستی اگر نیستی از امام زمانت برای توهین به چنین شخصیت وارستهای طلب مغفرت کن .اگر باز هم نفهمیدی .دگر باید یه یک دکتر روان شناس رجوع کنی .اخه میگی وهابی نیستم...ولی استغفار هم نمی کنم .پس در مورد قضاوت شما در مورد چنین شخص وارستهای که از دنیا رفته وخوبان برایش شهادت می دهند چه باید گفت!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
لذت بردم حتما اینطور هست آقا مواظب شیعیانشان هستند
مثل سگ دروغ می نویسی. لعنتی این داستان دروغ رو از کجات در آوردی. تون هم مثل همون میمون های خارجی هست که صادراتی انگلیس و امریکاست. اگر راست می گفتی منبع رو هم ذکر می کردی
سلام
از مطلب زیبایتون استفاده کردم
اللهم عجل لولیک الفرج
یعنی چی نمیفهمم امام مهدی عج مگه از کار قاچاق هوششون میاد
مرسى ..... واقعا خوب بود ولى کاش مطالبش زیادتر مى بود
معلوم نیست راست نوشتی یا دروغ فقط امیدوارم که هرچه زودتر امام زمان(عج)ظهور بکنند تا حق از باطل جدا بشود و کسانی که از اسم و جلال و حرمت اسلام سوء استفاده میکنند رو مجازات بکنند.
یا اباصالح ادرکنی
سلام.
ممنون از مطلبتون...ولی چرا قاچاقی آخه؟!
سلام علیکم مطلب گذاشته شده کاملا درست است و در کتاب ایشان خوانده ام. اجرکم عندالله