بویی از عرفان حقیقی( نویسنده  وبلاگ سید مهدی فروغی)

بویی از عرفان حقیقی( نویسنده وبلاگ سید مهدی فروغی)

متن کتاب فروغی از زندگانی با برکت مرحوم سلاله السادات والاطیاب حاج سید رضا فروغی
بویی از عرفان حقیقی( نویسنده  وبلاگ سید مهدی فروغی)

بویی از عرفان حقیقی( نویسنده وبلاگ سید مهدی فروغی)

متن کتاب فروغی از زندگانی با برکت مرحوم سلاله السادات والاطیاب حاج سید رضا فروغی

داستان بیست و سوم رسوا شدن آن کسی که تهمت به ایشان تهمت زد

داستان بیست و سوم

رسوا شدن آن کسی که تهمت به ایشان تهمت زد

 

مرحوم حاج آقا رضا می فرمود: آن زمان که وسائل نقلیه غیر اسب و شتر و قاطر و الاغ نبود، همه از این مرکبها برای مسافرت یا برای رفت و آمد در شهر استفاده می کردند و لذا حضرت آیه الله حجت که می خواستند برای زیارت یا  درس دادن و یا اقامه نماز جماعت حرم حضرت معصومه (س)برای زیارت یا درس دادن و یا برای اقامه نماز جماعت سوار یک الاغ مخصوص می شدند که برای ایشان تهیه نموده بودم و روی این الاغ علاوه بر پالان یک تشک هم افتاده بود و این الاغ دارای افسار و رکاب هم بود که آقا پا در رکاب می کردند و سوار مرکب می شدند. خلاصه یک شب در موقع مراجعت از نماز جماعت موقعی که به درب منزل رسیدیم الاغ ایستاد و چون آقا خواستند از مرکب پیاده شوند همین که پای مبارک را از یکی از رکابها در آوردند، تمام سنگینی بدن ایشان روی رکاب دیگر مرکب قرار گرفت یک مرتبه تسمه رکاب پاره شد و نزدیک بود آقا از مرکب بیفتد روی زمین و بدن ایشان آسیب ببیند ولی خوشبختانه من که بغل مرکب بودم آقا را بغل گرفتم و تکیه به دیوار دادم و نگذاشتم آقا روی زمین بیفتد و آقا را روی زمین گذاشتم و آقا به سلامت از مرکب پیاده شدند و تشریف بردند منزل. بعد از چند لحظه نمی دانم چه کسی شیطنت کرد و یک تهمت به من که یک وقت دیدم حاج موید یا میرزا هدایت از خانه بیرون آمد و گفتند آقا رضا گاوت زائیده زیرا به آقا گفتند که تسمه رکاب الاغ را آقا رضا با چاقو بریده که موقع پیاده شدند بدن شما آسیب ببیند و لذا آقا فرمودند فعلا آقا رضا با ما حرمنیاید و بنا شد من دیگر دنبال مرکب آقا برای اقامه نماز جماعت حرم مشرف نشوم و من هم حرفی نزدم و از خودم دفاع نکردم ولی فردا شب که آقا درب خانه آمدند و منتظر بودند که الاغ مخصوص را بیاورند و سوار مرکب شوندوحرم بروند، یک وقت دیدم حاج هادی منادی ( نانوا ) عبایش را زیر بغل گرفته به سرعت می آید امد خدمت آقا عرض کرد آقا آن الاغ سقط شد و مرد و الاغ به این خصوصیتپیدا نشدکه آقا سوار شوند به حرم بروند و پیاده هم نمی توانستند بروند چون تنگی سینه داشتند و مبتلا به بیماری ریوی بودند لذا از آنجا به خانه برگشتند و بنا شد فردا از جمعه بازار یک الاغ توسط حاج هادی منادی خریداری شود باز شب بعد موقع غروب حاج هاد ی نانوا با عجله آمد و عرض کرد آقا الاغ دوم هم مرد و آقا باز نتوانستند حرم مطهر مشرف شوند. ولی آقا به حاج هادی نانوا فرمودند آن الاغ اولی یک مرض مسری داشته که باعث شده الاغ دوم هم بمیرد زیرا افسار و پالان و رکاب الاغ اول را روی آن الاغ دوم قراردادی و لذا بهتر است بروید یک افسار و رکاب و پالان نو خریداری کنید و بهمراه یک الاغ دیگر خریداری کنید. 

حاج هادی نانوا هم قبول کرد و موقع غروب حاج هادی نانوا با عجله آمد و عرض کرد آقا الاغ سوم هم سقط شد در این وقت بود که آن کس که به مرحوم سید رضا تهمت زده بود، رسوا شد و بعد از مدتی حضرت آیه الله حجت رضوان الله تعالی علیه مریض شدند و نتوانستند برای اقامه نماز جماعت شرکت کنند

نظرات 1 + ارسال نظر
یار مهربان سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:00 http://www.pdf-ketab.com

21987654148717.4168573757سلام
یار مهربان ! کیست؟
یار مهربان شما ضمن آرزوی لحظات شاد و خوش برایتان عرض مختصری با شما دارد.
شاید خیلی از ما در زندگی گمشده ای داریم که اگه پیدا میشد قدم هایمان را استوار تر بر میداشتیم و به آرمانهای زندگیمان زودتر دست میافتیم !
نمیدانم ولی این امکان وجود دارد که ردپای گمشده شما در وب سایت من باشد
همینک منتظر قدوم سبزتان هستم


اگه وبسایت من نظر شما دوست عزیز رو به خودش جلب کرد لطف کن و کد لوگوی سایت را در وب زیبایت بگزار و خبرم کن تا من هم شما را لینک کنم
یار مهربان ( . . . ) دوست دار شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد